۱۳۹۰ مهر ۱۶, شنبه

25 " اولین بارون پائیزی "


هر وقت بارون میاد دلم میگیره .. هوای ابری خیلی گرفته و غصه داره .. ولی با اینکه از این حالت متنفرم بازم ته دلم ازش خوشم میاد ..
وقتی دلم گرفته عاشق هوای بارونی میشم ..
چند روز پیش هم هوا ابری بود ، دلمم خیلی داغون .. فقط یه بارونو کم داشتم این وسط ..
ایستاده بودم گوشه ی خیابون تا یه ماشینی گیرم بیاد و برم خونه ..
تو فکر این بودم اگه الان بارون بیاد اولین بارون پاییز امسال میشه .. چه لذتی داره زیرش خیس شدن ..
تو همین فکرا بودم که یه قطره اومد و صاف خورد وسط فرق سرم ..
به زمین اطرافم نگاه کردم ، خشک بود ، باورم نمیشد ، اولین قطره از اولین بارون پاییز 90 شمال کشور افتاد رو سر من .. خیلی غرور آفرین بود ..
سرمو بردم بالا تا از بارش این قطرات پاک لذت ببرم .. چشمامو بستم و سرمو بالا نگه داشتم ..
وقتی قطره های بارون به سرعت بهت می خورن انگار تمام ناپاکی هاتو پاک میکنن و میشی عین روز اولت ..
سرم همونجور بالا بود ، یکم منتظر شدم ولی دیگه بارونی نیومد .. از سر کنجکاوی چشمامو باز کردم ..
دیدم یه گنجشک درست بالای سرم روی سیم برق نشسته و با تعجب زل زده داره به من نگاه می کنه ..
با خونسردی تمام لبخند زدم و گفتم : کاش سازمان دفاع از حقوق حیوانات نداشتیم ، اون موقع از جخالتت در می اومدم ..
پ . ن 1 : همیشه نیمه ی پر لیوانو باید دید .. فیل ها پرواز نمی کنن ..
پ . ن 2 : از اون موقع رفتم تو این فکر که اون گنجشکه از چی تعجب کرده بود ؟ !!

۴ نظر:

  1. گنجیشک هموفوب کثافت!!! :))))

    پاسخحذف
  2. :)))))
    ای گنجشک بی تر بیت .. دهه :))

    پاسخحذف
  3. پس ما هم از این به بعد به شما میگیم آقای دکتر! راستی منم چند روزیه گلو درد دارم...چی پیشنهاد می کنی؟

    پاسخحذف
  4. :)) ممنون .. فک کنم نوشابه ی گازدار بخوری خوب باشه برات :))

    پاسخحذف