۱۳۹۰ مهر ۷, پنجشنبه

24 " دفترچه خاطرات "


یه مدتیه زده به سرم بازم شروع کنم به خاطره نویسی .. البته خاطره که چه عرض کنم ، بیشتر از آرزوهام می نویسم ..
چند سال پیش تا دو سال متوالی می نوشتم ..
یه عادتی دارم سر این جور خاطره نویسی هام اینه که هر بار دفترچه ای رو تموم می کنم باید آتیشش بزنم ..
نمی دونم چرا ولی این کارو دوست دارم ، یکی از دلایلش هم اینه که اگه اون دفترچه دست کسی بیافته دیگه دیگه ..
آخه تمام لایه های زیرین و مخفی غریبه توی دفترچه ی خاطراتم منعکس میشه ، یه بعدهایی که هیچ کس نمی تونه ببینه ..
خلاصه اینکه شروع دفترچه ی جدید مصادف میشد با به آتیش کشیده شدن دفترچه ی قبلی ..
الان دارم توی ذهنم تعداد دفترچه ها رو حساب می کنم ، فک کنم یه 9 تایی رو به آتیش کشیده باشم تا حالا ..
راستش اینکار شده برام یه جور مراسم مقدس ..
تقریبن یک ماهیه دوباره تیک نوشتنم خورده و این یعنی از در و دیوار و شورت مورچه ی روی دیوار و خلاصه هر چی دستم بیاد می نویسم .. فعلن که اولین دفترچه رو شروع کردم ، حالا تا کی بشه مراسم آتش زنون رو راه بندازم ..

۲ نظر:

  1. آتیش چرا؟؟؟ بفرستش به این‌آدرسی که بهت ایمیل می کنم! :)))))

    پاسخحذف
  2. آره ؟ می خوای خودمم بذارم تو پاکت ضمیمه ی دفترچه هه ؟ :))

    پاسخحذف