زینگ .. زینگ ..
: الو ، سلام مامان ، خوبی ؟ ..
مامان : سلام غریبه ، به بابات بگو عمه اش مرد ..
: مطمئنی مامان ؟ ببین ، یه 3-4 تا لگد بهش بزن شاید برگشت .. !!
مامان : نه بابا ، مرده ..
: میگم واسه اطمینان هم که شده حداقل یه جوالدوز بهش بزن .. هوم ؟!
مامان : مگه دیوونه شدی ؟ وسط این همه آدم لگد و جوالدوزم کجام بود ؟ ..
صبح سه روز قبل :
زینگ .. زینگ ..
مامان : غریبه گوشیو بردار ..
: الو ، بله بفرمائین .. به به سلام .. حال شما ؟ .. چیزی شده ؟ نه ؟ جدی میگی ؟ آخی .. اوکی ..
مامان : کی بود ؟
: پسر عمو بود ، میگفت عمه ی بابا مرده ..
مامان : وای .. جدی ؟ خدا بیامرزتش ، برو باباتو از خواب بیدار کن بهش بگو ..
: بابا ، بابا ، پاشو عمه ات مرد ، تسلیت میگم ..
بعد از ظهر سه روز قبل :
بابا : نه بابا ، هنوز نمرده ، زنده اس ، بنده خدا دستی دستی کشتنش ..
صبح دو روز قبل :
زینگ .. زینگ ..
: الو ، هوم .. بالاخره مرد ؟ باشه ..
مامان : کی بود ؟ ..
: هیچی ، عمه خانوم بالاخره مرد ..
: بابا ، بابا ، پاشو عمه ات مرد ، تسلیت میگم ..
بعد از ظهر دو روز قبل :
بابا : نه بابا ، هنوز زنده اس ، بی خودی تا لب گور بردنش ..
صبح یک روز قبل :
زینگ .. زینگ ..
مامان : غریبه ، گوشیو بردار ..
: ول کن مامان ، معلومه دیگه ، عمه مرده می خوان خبر بدن .. بابا پاشو عمه ات مرد تسلیت میگم ..
بعد از ظهر یک روز قبل :
بابا از در میاد تو و مامان همون اول میگه : می دونم ، لابد هنوزم عمه زنده اس ..
صبح امروز :
زینگ .. زینگ ..
: الو ، سلام مامان ، خوبی ؟ ..
مامان : سلام غریبه ، به بابات بگو عمه اش مرد ..
: مطمئنی مامان ؟ ببین ، یه 3-4 تا لگد بهش بزن شاید برگشت .. !!
مامان : نه بابا ، مرده ..
: میگم واسه اطمینان هم که شده حداقل یه جوالدوز بهش بزن .. هوم ؟!
مامان : مگه دیوونه شدی ؟ وسط این همه آدم لگد و جوالدوزم کجام بود ؟ ..
: چه می دونم ، میگم یه کابل فشار قوی بهش وصل کن خیالمون راحت شه ، باز بعد از ظهر بساط میشه واسمونا .. حالا از من گفتن بود ..
مامان : غریبه ، حالت خوبه ؟ !!
: نه مامان ، بسه دیگه ، خسته شدم ، هر روز به جای اینکه بگم صبح بخیر بابا میگم تسلیت میگم بابا ، یه بار ، دو بار ، آدم اینقدر هم بی جنبه ، آخه کی روزی یه بار می افته میمیره شب نشده بر می گرده ؟ میگم مامان حداقل نذارین به بعد از ظهر بکشه ، همین صبحی کارو تموم کنین ، بعد از ظهر بشه دوباره بر می گرده ها ..
پ . ن 1 : آرزوی مرگ هیچ کسیو ندارم ولی این یکی دیگه داره شورشو در میاره ..
پ . ن 2 : پاشو بابا عمه ات مرد ، تسلیت میگم ..
پ . ن 3 : با کامپیوتر دوستم زیاد نتونستم ارتباط برقرار کنم واسه همین زیاد نمیشینم پشتش ، پس اگه کم بهتون سر می زنم از دستم ناراحت نباشین ..
راستی یه چیزی ، و این داستان همچنان ادامه دارد .. !!