۱۳۹۰ بهمن ۱۷, دوشنبه

43 " دخترک عفیف "


وای چه بارونی بود دیشبی .. کلن سیلاب نیومد خیلی شاکار بود ..
ساعت طرفای 4 صبح بود که یه دخترک تقریبن 21-22 ساله با ابروانی گره خورده و مشتانی گره کرده و سری پر از دود و با عصبانیت اومد تو داروخانه ..
یکم نگام کرد .. یکم نگاش کردم ..
یکم اخم کرد .. یکم نیشم باز شد ..
     : بفرمایید ..
با عصبانیت گفت : اه اه اه ، چرا شهر شما اینجوریه ؟ پسراش تا یه دختر خوشگل و خوش لباس و عفیف و مجرد می بینن می خوان زنده زنده بکننش .. اه ..
یکم به اطراف نگاه کردم و گفتم : خوشگل و خوش تیپ و مجرد و همه ی اینایی که گفتی همشو خودت تنهایی هستی ؟!
دماغشو بالا کرد و پشت چشمشو نازک کرد و گفت : خب معلومه دیگه ، مگه کس دیگه ای هم اینجا هست ؟
     : خب نه ، البته تجاوز کار خیلی بد و زشتیه ، حق با شماست ، اما یه سوالی خیلی ذهنمو به خودش مشغول کرده ، ببخشید می پرسما ، ولی مگه تو شهر پسرا زنده ها رو نمی کنن ؟!!
یه نگاه متعجب بهم کرد و گفت : اییییشششششش ، به دوست پسرم میگم پسرای شهرتون همه یه جورین قبول نمی کنه ..
بعد یه 500 تومنی انداخت رو پیشخون و گفت :
یه قرص ضد بارداری فوری بهم بده بی خود وقتمو تلف نکن ..
پ . ن 1 : هرچی فکر کردم هنوز نفهمیدم یه دختر عفیف و مجرد که دست بر قضا دوست پسرم هم داره قرص ضدبارداری اونم از نوع فوریش به چه کارش میاد ؟!!
پ . ن 2 : پیشاپیش بابت خاک بر سری بودن پست عذرخواهی می کنم (البته فک کنم اینو باید اول می گفتم )

۲ نظر:

  1. به همین راحتی این حرفا رو زدین به هم؟؟؟ :)))) چه دختر بی ادبی!!! چه پسر بی عفتی!

    پاسخحذف
  2. @ Reza Cupid Boy
    دیگه داروخانه جائیه که شرم و حیا رو باید بذاری کنار .. دیگه وقتی یه خانوم میاد میگه 12 تا کاندوم کلفت و دراز می خوام باید حساب بقیه ی کارارو خودمون بکنیم :))
    من که کلن آقای عفت ایران شناخته شدم :))

    پاسخحذف